ناشر: مرواریدصفحه: 222 وزیری سلفون سخت - سال انتشار: 1347 - دوره چاپ اول نو و سالم بکلی نایاب وضعیت کالا: در حد نو مصور انسان تنها موجودی است که به علت برخورداری از عقل، قدرت تفکر، استنتاج، کشف و نوآوری میتواند برای شناخت خود، جهان، جامعه و برقراری روابط با آنها تلاش و موفقیتهایی به دست آورد. از طرف دیگر لازمه غلبه بر دشمن برخورداری از سلاح علم، تفکر، تدبر و محاسبه است.
هرجامعه که از فرهنگ علمی و پشتیبانی حاکمیت از علم و پژوهش برخوردار باشد، زمینههای جهش و ارتقاء وضعیت را دارد و در صورتی که با ایمان به خدا و ارزشهای الهی پیوند داشته باشد، میتواند در جهت انسانی و ارزشهای متعالی و ارتقاء کیفی زندگی حرکت کند.
لازمه هرگونه توسعه و پیشرفتی تحول در عقاید، فرهنگ عمومی و معیارهای مبتنی بر تولید علم و نظریهپردازی میباشد. جنبش نرمافزاری در واقع حاصل رواج تفکر علم مداری، شایسته سالاری و حاکمیت قانون و ارزشها است. از این رو عقلانیت، برنامهریزی، نظم و امنیت، از لوازم تحقق چنین حرکتی میباشد.
آموختن و انباشت و تکرار مکرر علم، ثمرات و آثار محدودی دارد، زیرا در این حالت دانستههای قبلی به دیگران منتقل شده بدون آنکه توجهی به تحولات و دگرگونیهای عینی و بیرونی شده باشد. به عبارت دیگر همچنانکه شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حتی اوضاع طبیعی و آب و هوایی دچار تحول و دست خوش تغییر میشوند و همانطور که مطالب جدیدی از جهان کشف میشود، شایسته است که مطالعه مستمر و دائمی، کشف علل و عوامل، درک آثار و پیآمدهای آن برای هر یک از محققین و دانش پژوهان رشتههای مختلف علوم به صورت ارزش و قابل ستایش و مورد تشویق باشد.
تفکر و تعقل و تدبر سه واژه تقریبا مشابه و مترادفی هستند که از ویژگیهای اختصاصی انسان و دقیقا در راستای هدف کمالطلبی و برای ارتقای وضعیت زندگی به او هدیه شده است.
هرگونه استدلال و فهم ریشهها و علل وقوع پدیدهها، کشف راهحل معضلات و مشکلات و شکستن بن بستها تابعی از تفکر و تعقل و به کار گرفتن قدرت فکر و عقل میباشد. بازشناسی و باز تعریف پدیدههای جدید، راهیابی و خروج از وضعیت نامطلوب و حرکت به سمت وضعیت مطلوب، تبیین و تحلیل واقعیتها و به ویژه آیندهنگری و پیشگیری از روندهای خطرناک و تهدیدآفرین، نیازمند شناخت دقیق قوانین حاکم بر جامعه و جهان و شناخت روندهای اجتماعی است. رسیدن به چنین شناختی و ارائه راهکارهای شایسته نیازمند تفکر و تعقل و تدبر است.
اقتصادانان معمولاً عوامل تولید را به طبیعی و انسانی تقسیم میکنند و برای کار انسان نقش اصلی قائلند، و جامعهشناسان نیز اساس تحولات اجتماعی را انسان و تواناییهای او میدانند. در واقع آگاهی انسان محور و اصل در تحول میباشد، زیرا عوامل طبیعی مانند آب، زمین، منابع زیرزمینی و... تماما در اختیار. در تصرف انسان است تا براساس علم و اراده و هدفی که انتخاب کرده است، آنها را به کار گیرد...